حکومتهای دیکتاتوری زمانی با بحران نهایی خود روبهرو میشود، آشفتگی و سراسیمگی خود را در دو حرکت نشان میدهد؛ قبل از سقوط قطعی مردم تشخیص میدهند که بازی به پایان رسیده و دیگر از حکومت هراسی ندراند. قدرت مردم در تعداد آنها است و قدرت حکومت در استفاده از نیروی نظامی. حکومتی که به خشونت متوسل میشود مشروعیت خود را از دست میدهد و عامه مردم پی به درماندگی حکام میبرند.
درست مثل کارتونهای کودکانه که در آن گربهای در آخرین لحظات فرار به لبه پرتگاهی میرسد و در آن لحظهای که به پایین نگاه میکند و زیر پای خود را خالی میبینند، سقوط میکنند. رژیمهای خودکامه نیز چنین سرنوشتی دارند و فقط کافی است آنها را مجبور کنیم که به زیر پای خود نگاه کنند و پرتگاه را ببینند.
در کتاب شاه شاهان، که شرح کلاسیکی از قیام خمینی است، ریژارد کاپوشینسکی لحظه دقیق این گسست را نشان میدهد: بر سر چهارراهی در تهران، هنگامی که پلیس بر سر تظاهرکنندهای فریاد میکشد: راه بیفت! تظاهرکننده از سر جایش تکان نمیخورد. پلیس شرمنده از کنار او میگذرد. یکی دو ساعت بعد همه تهران این جریان را شنیده اند. اگرچه درگیریهای خیابانی هفتههای متمادی ادامه داشت، همه به نوعی میدانستند که بازی دیگر تمام شده است. آیا اکنون هم اتفاق مشابهی در حال وقوع است؟
روایتهای مختلفی از اتفاقات اخیر ایران وجود دارد. بعضی این جنبش مردم ایران را چیزی شبیه به انقلابهای مخملین طرفدار غرب میدانند و فکر میکنند که این حرکات درجهت انقلابهای "نارنجی" در اوکراین، گرجستان و ... بوده است و ادعا میکنند سیا (CIA) در تحولات ایران دست دارد. این تفکری است که به طور عمده رسانههای گروهی وابسته به دولت در ایران و بعضی از مطبوعات و تلویزیونهای دنیأی عرب تکرار میکنند.
بعضی دیگر میگویند احمدینژاد واقعا برنده شده است: او صدای اکثریت است،و هواداران موسوی تنها از میان طبقه متوسط و فرزندان دنباله رو آنان هستند. به طور خلاصه میگویند: بیایید توهمها را به کناری بگذاریم و با این حقیقت روبرو شویم که، با احمدینژاد، ایران رییس جمهوری دارد که لایق آن است. این صدایی است که هر از چند گاهی علاوه بر رسانههای ذکر شده در بالا از طرف بعضی از گروهها و رسانههای غربی هم شنیده میشود.
در مرحله بعد، کسانی هستند که موسوی را بهخاطر تعلقش به نظام روحانی حاکم رد میکنند که تنها قیافه ظاهریاش از احمدینژاد بهتر است: موسوی هم قصد دارد برنامه انرژی هستهای را ادامه بدهد، مخالف به رسمیت شناختن اسرائیل است، به علاوه به عنوان نخست وزیر درسالهای جنگ با عراق از حمایت کامل خمینی برخوردار بوده است. مثلا آقای اوباما صراحتا میگوید که" موسوي و احمدينژاد تفاوتي ندارند."
دست آخر، غمانگیزترین این مواضع متعلق به "چپ گرایان" طرفدار احمدینژاد و اللخصوص آقای چاوز رئیس جمهور کمونیست ونزولا است. اینان میگویند مهمترین مسئله استقلال ایران است. احمدی نژاد برای این پیروز شد که برای استقلال کشور ایستادگی کرد، فساد نخبگان سیاسی را نشان داد و سرمایه نفت را درجهت ارتقای درآمد اکثریت فقیر به کار برد بر اساس این دیدگاه، آنچه اکنون در ایران در حال وقوع است تکرار واقعه برکناری مصدق در۱۹۵۳ است - کودتایی با خرج غربیان برعلیه رییسجمهورمشروع و قانونی. این دیدگاه عدم درک خود را از نمایش اصیل اراده مردم به نمایش میگذارد، و قیم مآبانه میپندارد که برای ایرانیان عقبمانده، همان احمدینژاد مناسب است - اینها هنوز آنقدر به بلوغ نرسیدهاند که چپ سکولار بر ایشان حکومت کند.
این چهار دیدگاه با وجود همه تمایزها به حوادث اخیر ایران، از منظر کليشهای تقابل بین اسلامگرایی سیاسی و لیبرالیسم غربی مینگرند. به همین خاطر در مورد جایگاه بازیگران اصلی مثل حجت الاسلام خامنهای, محمود احمدی نژاد و یا میرحسین موسوی و یا در تحلیل خواستهای مردم سردرگماند.
آنچه در ایران شاهد آن هستیم تلاش جمعیت وسیعی از مردم ناراضی برای زنده کردن آرمانهای اولیه انقلاب ۵۷ است. به همین خاطر است که بسیاری از شعارها و نوع حرکات با آن دوران شباهت فراوانی دارد. این یک جنبش مشروع مردمی است و فعالان آن کسانی هستند که "انقلاب اسلامی" به رهبری آیتالله خمینی، به شعارها و خواستهای آنها خیانت و پشت کرده است.
چندین پیامد مهم از این دیدگاه نتیجه میشود. نخست، احمدی نژاد قهرمان اسلامگرایان فقیر نیست، بلکه یک پوپولیست واقعا فاسد اسلاموفاشیست است، یک یرلوسکونی ایرانی که ترکیب رفتارهای دلقک مآبانه و اقتدارگرایی سیاسی ظالمانهاش حتی اکثریت علمای قم را هم را هم معذب کرده و تنها یکی از آیتاللهها به او تبریک گفته است. سیب زمینی پخش کردنهای عوامفریبانهاش به فقرا نباید ما را بفریبد: پشت سراو نه فقط سازمانهای سرکوبگر پلیس، بسیج و حزب الله لبنان قرار دارند. بلکه یک سیستم فاسد در سپاه پاسداران و بنیاد مستضعفان نهادی فوق العاده قدرتمند و ثروتمند است که بخش عظیمی از اقتصاد ایران را کنترل میکند و یک طبقه تازه به دوران رسیده ثروتمند در نتیجه فساد رژیم به وجود آمده است.
در این میان تفاوتی هم میان کروبی و موسوی هست. کروبی یک اصلاحگرای واقعی و طرفدار آزادی برای فعالیت گروههای مدنی است اما موسوی را بیشتر باید نماد بازگشت به مدینه فاضله دوران انقلاب دانست. مدینه فاضلهای که آرمانهای آن هنوز زنده است و به خواستهای خود از جمله آزادی و برابری و دموکراسی کامل نرسیده است.
به همین خاطر است که بخش زیادی از ایرانیان در حرکات اخیر خودعلیه ربودن این انقلاب و آرمانهای آن توسط یک گروه متحجر طالبانی به اعتراض برخاستهاند. حرکات اخیر یادآور روزهای انقلاب ایران است که پایههای یک حکومت استبدادی به لرزه درآمد و در فردای پیروزی آن «همه چیز ممکن به نظر میرسید.» به زبان دیگر جنبش اعتراضی کنونی «بازگشت سرکوب شدگان» انقلاب به میدان مبارزه است.
همه اینها نشان میدهد که واقعا یک نوع اسلام رهاییبخش نیز وجود دارد و برای پیدا کردن آن لازم نیست به قرن اول هجری بازگردیم، آنچه که در ایران میگذرد نمونه زنده آن است. اسلام موسوی و طالقانی، اسلامی است که غرب، لیبرلها، چپها و کمونیستها همه از درک آن عاجزند. چون دوست دارند و عادت کرده اند که با اسلام احمدی نژاد و بن لادن دست و پنجه نرم کنند. این البته همان اسلامی است که بن لادنها راهم به وحشت می اندازد.
در پایان این تحلیل ضمن اذعان به ناروشن بودن آینده حوادث در ایران باید گفت بعید است که گربه ایرانی از لبه پرتگاه سقوط کند. احتمالاً حکومت قادر خواهد شد که نیروی انفجاری جمعیت را کنترل کند. اما این دیگر آن رژیم سابق نخواهد بود بلکه حکومتی فاسد و منفور در زمره دیکتاتوریهای دیگر است.
نتیجه هر چه که باشد ما شاهد تحولی در میزان اقتدار و خودباوری مردم ایران هستیم که ممکن است در هیچ یک از نسخههای کلیشهای تقابل اسلامگرایی با دمکراسی لیبرال نگنجد. اگر غرب چنین تفاوتی را درک نکند و به ذات واقعی تحولات در ایران پی نبرد، نشان میدهد که غرب هم موازین دموکراتیک را فراموش کرده و آماده پذیرش احمدی نژاد- هایی از نوع اروپایی آن است. مردم ایتالیا هم اکنون با نمونهای از آن در هیبت برلوسکونی مواجهاند، دیگرانی از این تبار و قبیله در انتظار رسیدن به قدرت هستند.
Labels: politics حوادث ایران
08/01/2008 - 09/01/2008 07/01/2009 - 08/01/2009 08/01/2009 - 09/01/2009 09/01/2009 - 10/01/2009 03/01/2010 - 04/01/2010 05/01/2010 - 06/01/2010 01/01/2011 - 02/01/2011 02/01/2011 - 03/01/2011 03/01/2011 - 04/01/2011 04/01/2011 - 05/01/2011 05/01/2011 - 06/01/2011 02/01/2012 - 03/01/2012 05/01/2012 - 06/01/2012 03/01/2014 - 04/01/2014 01/01/2017 - 02/01/2017 08/01/2018 - 09/01/2018 09/01/2018 - 10/01/2018 03/01/2024 - 04/01/2024
Subscribe to Posts [Atom]